نشسته بودم روبرویت..
حرفم نمی آمد..
دلم میخواست با تو درد و دل کنم...اما حرفم نمی آمد...
دلتنگت بودم..
هرچه نگاهت میکردم..
سیراب نمیشدم...هیچگاه سیراب نمیشوم...
هیچگاه هیچ نگاهی آرامم نمیکند اینگونه.... همه ی هستی ام را.. قرن های نبودنم را، سالهای گمگشتگی ام، ماه های متمادی زمین خوردنم را، ساعت های دلشوره ی بودنم، دقیقه های فروریختنم را، .... ....... ........... مدیون ثانیه های با تو بودنم... میگویند نگاه کردن به ماه دیوانه را دیوانه تر می کند یکی از این آدما یه شب دعاش می گیره حسابش رفته از دستم که امروز
دُرُس چن روزه نیستی دیگه پیشم
دُرُس چن روزه دور از چشم مامان
با قاب عکس تو هم گریه میشم
دُرُس چن روزه که عطر سلام ت
نپیچیده یه بارم توی خونه
که رو لبخند تو، تو قاب عکست
میریزه اشکای من دونه دونه
کدوم دستی تو رو از من جدا کرد؟
الهی که...الهی که بمیره
مامان میگه دعاهام مستجابه
مامان میگه که آه من میگیره
همه میگن که این کارا همیشه
کار روباه پیره، کار گرگه
توی نقاشیام رنگش سیاهه
همه میگن یه شیطون بزرگه
بابا غصه نخور، این درد دل بود
توی نقاشیام فردا قشنگه
نگه دار تا همیشه خنده هاتو
بدون فردای آرمیتا قشنگه
دانلود آهنگ ترانه آرمیتا با صدای حامد زمانی
http://rezaeenejad.blogfa.com/post-138.aspx او بود که به من آموخت چگونه بعد از شهادت تو به نماز برخیزم و کمر به همتی مردانه ببندم تا نماز تو را به سلام برسانم ... |